زمان هم مثل من دستپاچه می شود

عقربه ها دوتا یکی می پرند

اما همین که می روی

تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم

جانم را می گیرند ثانیه های بی تو

ولنتاین مبارک

صید افتاده به خونم

تو چه سان میگذری؟ غافل از اندوه درونم؟!

بی من از کوچه گذر کردی ورفتی ، بی من از شهر سفر کردی و رفتی !

قطره ای اشک درخشید ز چشمان سیاهم

تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم !تو ندیدی!نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی...

چون در خانه ببستم دگر از پای نشستم

گوییا زلزله آمد گوییا خانه فرو ریخت سرم

بی تو من در همه شهر غریبم!بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی

برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی !تو همه بود و نبودی ،تو همه شعر و سرودی،

چه گریزی ز بر من که ز کویت نگریزم

گر بمیرم ز غم دل با تو هرگز نستیزم

من و یک لحظه جدایی  نتوانم....نتوانم....!

                                                 بی تو من زنده نمانم

پرنده ای که رفت...

بگذار برود...

هوای سرد بهانه است...

هوای دیگری به سر دارد....

خوش اومدی به وبم نظر یادت نره!!!!

عــشق اون نیست که وقـــتی

دیدیـــش دلـــت بلــرزه

عشـــق اونــه که وقـــتی

نمـــیــبینـیــــش دلـــت

میـــخواد کــــَـــنده شه ..

بعضی حرفا رو نمیشه گفت باید خورد...

ولی بعضی حرف ها رو نه میشه گفت نه میشه خورد,

میمونه سر دل
 

میشه دلتنگی
 

میشه بغض
 

میشه سکوت...
 

میشه همون وقتهایی که خودتم نمی دونی چه مرگته!!!
...

یک واژه است، ولی عمق یک زندگیست

سالها گذشت و تنهایی سلطان دلم شد

سلطان دل غریب و حسرت کشم شد

ای آشنا، عالم تنهایی چه خوش است

هرچه باشد از گدایی عشق خوشتر است...

که توباشی وخاطراتم

توباشی و یادم

توباشی و حسرتم

به یادروزهایی که بودم وتوندیدی

احساسم را

نیازم را

وتمام عشـــــقم را

که چه عاشقانه نثارت کردم

*روزی خواهد آمد*

*که توباشی و یک دنیاتمنا*

*که توباشی و " من "نباشم*

تا به تو نزدیکتر باشم

این روزها . . .

" خیال "

تنها راه با تو بودن است !

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی...

	وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم گفت ؟       جایی که میری مردمی داره که می شکننت       نکنه غصه بخوری ، من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی      تو کوله بارت عشق میزارم که بگذری . . .      قلب میزارم که جا بدی . . .      اشک میدم که همراهیت کنه . . .        و مرگ که بدونی برمیگردی پیشم...................

 اند.............این دلیل خوبی برای لبخند زدن نیست؟

لبخند بزن............هر جا که ایستاده ای لبخند بزن...........شاید یک نفر انتظار لبخند هایت را می

کشد ................این دلیل خوبی برای لبخند زدن نیست؟

لبخند بزن..............هر جا که ایستاده ای لبخند بزن............به لیوان نیمه خالی رو به رویت بنگر هنوز هم نیمی از

لیوان پر است!..................این دلیل خوبی برای لبخند زدن نیست؟

لبخند بزن..........هر جا که ایستاده ای لبخند بزن.............من اشکهایت را دوست ندارم.............. این بهترین دلیل

است که لبخند بزنی.............

پس لبخند بزن..............این بار به خاطر من

 امروزمي خوام از * تا حالا * هايي بگم که توو زندگي من

ويا شايد توو زندگي شماها هم بوده باشه
 
            

تاحالا شده همه ي احساستو بدي به يکي ولي اون قدرشو ندونه؟!

يکي ميتونه عشقت باشه ميتونه دوستت باشه و يا هر کسي که برات عزيزه

اصلا ميدوني احساس يعني چي؟!

احساس يعني هر چي توو وجودته

به کسي که دوستش داري تقديم کني

ولي اگه اون قدرشو ندونه ميشه پشيموني از احساسي که بهش دادي

تا حالا شده يکي که دوستش داشتي غرورشو به تو ترجيح بده؟!

تا حالا به غرور فکر کردي؟! غرور يعني چي؟!

غرور يعني يه ابوهت قشنگ که وجودش لازمه

ولي بيش از اندازه ش ميشه خودخواهي

ميشه حرف همون حرفيه که من ميگم

ميشه تمام احساسي که بهم دادي به درک مهم اينه غرورم حفظ بشه

تا حالابه اعتماد فکر کردي؟!

اعتماد يعني يکي محرم اسرار دلت باشه که همه ي زندگيتو بهش بگي

اعتماد اوني نيست که از اعتقاداتت بگذري تا ثابت کني بهش اعتماد داري

تا حالا شده يکي تو رو با حسادت هاي بچه گانه ش آزار بده؟!

حسادت هايي که باعث بشه طردش کني از زندگيت

تا حالا شده يه نفر و تمام خاطراتشو از ذهن و قلبت پاک کني؟!

تا حالا شده بخواي يکي رو فراموش کني؟!

تا حالا به خاطرات فکر کردي؟!

خاطرات يعني اون چيزايي که تداعي ش توي ذهنت

تو رو شاد يا غمگين ميکنه

که اگه غمگينت کنه تو اونو واسه هميشه از قلبت پاک ميکني

يعني فراموشش مي کني

و اگه شادت کنه اونو تا ابد توو قلبت حفظ ميکني

تا حالا فکر کردي عشق يعني چي؟!

عشق يعني يکي بهت بگه از رنگ لباست خوشش مياد

و تو هم از اون به بعد هميشه همون رنگ رو بپوشي

تا حالا دلتنگ کسي شدي؟!

اصلا ميدوني دلتنگي چيه؟! اونم از بدترين نوعش؟!

بزرگ ترين دلتنگي اينه که بدوني

اون کسي که دوستش داري هيچ وقت مال تو نميشه

اينکه بدوني يه روزي از کسي که دوستش داري بايد جدا شي

چه بخواي چه نخواي

تا حالا شده يه نفر فقط تو رو بخواد و رو قلبش فقط اسم تو حک شده باشه؟!

مي دوني فقط اسم تو يعني چي؟!

يعني چشماش فقط تو رو ببينه و گوشاش فقط  آواي دل تو رو بشنوه

لباش فقط اسم تو رو صدا کنه و قلبش تيک تيک نواي عشق تو رو بنوازه

تا حالا فکر کردي خوشبختي يعني چي؟!

خوشبختي يعني يکي يه گوشه دنيا باشه که دوستت داشته باشه

يکي باشه که نگاهش وجودتو گرم کنه

تا حالا فکر کردي آرامش يعني چي؟!

آرامش يعني هميشه ته دلت مطمئن باشي

که توي سينه ي کسي که دوستش داري يه خونه ي گرم داري

تا حالا فکر کردي زندگي يعني چي؟!

زندگي يعني همه ي عمرت تلاش کني و جون بکني

براي بدست آوردن اون چيزي که بهش ايمان داري

زندگي يعني خودتو دوست داشته باشي

براي اينکه توي دلت عشق اون هست

حالا چه بهش نزديک باشي چه دور

چه عشقت به جدايي ختم بشه چه به وصال

تا حالا فکر کردي قسمت يعني چي؟!

قسمت يعني بشيني دست روي دست بزاري

و هر طرف باد اومد تو هم بري

قسمت يعني همه ي تنبلي ها و بي عرضه گي هاتو

بندازي گردن روزگار

يعني بشيني مثل بدبخت ها به از دست دادن محبوبت راضي بشي

به سرنوشت چي؟! به اونم فکر کردي؟!

سرنوشت ديگه اوني نيست که از سرت نوشته

سرنوشت يعني يه روزي جلوي چشمات

يار و تنها رفيقت تنهات بزاره و بگه اين بازي سرنوشته

حالا به خودت فکر کن!

خودتو تا حالا معني کردي؟!

من خودمو معني کردم

من يعني کسي که با احساسش زندگي ميکنه

کسي که اعتقاداتش مهم تر از هر چيزي توو دنياست

حتي به قيمت از دست دادن چيزاي قشنگ زندگيش

کسي که در کنارعشقش هست تا وقتي  که خدا مي خواد

و تو اي انسان يعني هميشه

انتظار...انتظار...انتظار

 یک شبی مجنون نمازش را شکست
بــی وضــو در کوچـــه لیلانشســـت

 یکی بود یکی نبود یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین

بوده . یکی بود یکی نبود . در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم

ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد. هیچ قصه گویی نیست که داستانش

این گونه آغاز شود ، که یکی بود ،  دیگری هم بود . همه با هم بودند . و ما اسیر

این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .  از دارایی ، از آبرو ، از

هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ

کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی

برای زیستن .  و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم . هنر نبودن دیگری